لایؤبیلغتنامه دهخدالایؤبی . [ ی ُءْ با] (ع ص مرکب ) (از: لا + یؤبی ) بحر لایؤبی ، فلان بحری لایؤبی است ؛ یعنی هرگز منقطع نشود و به آخر نرسد بلکه نفع او همیشگی باشد. و همچنین ا
خالصهلغتنامه دهخداخالصه . [ ل ِ ص َ / ص ِ ] (ع ص ) بی آمیغ. (منتهی الارب ): غب خالصه ؛ تب نوبه که شطرالغب و ربعنباشد. || (اِ) زمین و ملک پادشاهی که به جاگیر کسی نباشد. (آنندراج )
لاروبیلغتنامه دهخدالاروبی . (حامص مرکب ) عمل پاک کردن قنات و جز آن ازلای : نثل ؛ لاروبی قنات ، تنقیه ٔ قنات . اباثة؛ لاروبی کردن چاه . ثل ؛ لاروبی چاه . ثلل ؛ لاروبی چاه . حماء؛ ل
تنقیه کردنلغتنامه دهخداتنقیه کردن . [ ت َ ی َ / ی ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پاک و پاکیزه و صاف کردن . (ناظم الاطباء) : سبح ﷲ هست اشتابشان تنقیه ٔ تن می کند ازبهر جان . مولوی .رجوع به تنقی
dredgesدیکشنری انگلیسی به فارسیبیل زدن، ماشین لاروبی، لاروب، الت تنقیه قنات و مانند ان، فشاندن، لاروبی کردن