لاپوشانی کردنلغتنامه دهخدالاپوشانی کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) در تداول عوام ، به فریب و تردستی به نوعی آن را مستور کردن . عیب کسی را به حیلتی پوشیدن خواستن . با زبردستی و حیله پنهان کر
ماستمالی کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. لاپوشانی کردن، عیب پوشاندن ۲. سرسریبرخورد کردن، سرسری رفع و رجوع کردن
ماست مالی کردنلغتنامه دهخداماست مالی کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) امری را که ممکن است موجب مرافعه و نزاع شود لاپوشانی کردن و آن را مورد توجیه و تأویل قرار دادن . رفع و رجوع کردن . سروته
ماست مالیفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. [مجاز] سرسری انجام دادن کاری.۲. [مجاز] پوشاندن عیبونقص امری؛ لاپوشانی کردن.