لاهوتیلغتنامه دهخدالاهوتی . [ تی ی ] (ص نسبی ) منسوب به لاهوت . مقابل ناسوتی . الهی . رجوع به لاهوت شود.
لاهوتلغتنامه دهخدالاهوت . (ع اِ) (مشتق از اﷲ. مفاتیح ). الوهة. و اصل آن لاه باشد و واو و تاء بدو ملحق شده است نمودن مبالغه را چنانکه در جبروت . اگر از کلام عرب است مشتق از «لاه » خواهد بود بر وزن فعلوت مانند رَغبوُث . (منتهی الارب ). خدای تعالی . (تاج العروس ). || عالم خدای . (دهار). غیب . عال
لايعوضدیکشنری عربی به فارسیغير قابل خريداري , باز خريد نشدني , از گرو در نيامدني , غير قابل استخلا ص , پايان ناپذير
لاهوتیتلغتنامه دهخدالاهوتیت . [ تی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) (از: لاهوت + «یت » مصدری ) الهیّت : الهی افنیت ناسوتیتی فی لاهوتیتک . (از مناجاتهای حلاج ).
ناسوتیلغتنامه دهخداناسوتی . (ص نسبی ) دنیوی . انسانی . (ناظم الاطباء). ارضی . مقابل لاهوتی . رجوع به ناسوت شود.
قدسیsacred, sacramentalواژههای مصوب فرهنگستانازنـظر امـیـل دورکـیــم، ویـژگـی اموری در جامعه که روزمره نیستند و لاهوتی و معنویاند متـ . مقدس
صحرای قدسیلغتنامه دهخداصحرای قدسی . [ ص َ ی ِ ق ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) عالم لاهوتی . (فرهنگ شعوری ).
ملکوتیفرهنگ مترادف و متضاد۱. آسمانی، روحانی، صمدانی، غیبی، قدسی، لاهوتی ۲. الهی، الوهی، ایزدی، ربانی، یزدانی ≠ ناسوتی
لاهوتیتلغتنامه دهخدالاهوتیت . [ تی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) (از: لاهوت + «یت » مصدری ) الهیّت : الهی افنیت ناسوتیتی فی لاهوتیتک . (از مناجاتهای حلاج ).