لاهلغتنامه دهخدالاه . (اِ) لاس باشد که نوعی از بافته ٔ ابریشمی سرخ رنگ است . (برهان ). لالس . (جهانگیری ). لاس .
لاهلغتنامه دهخدالاه . (ع اِ) اصل است مر جلاله را(نزد سیبویه )، الف و لام بر آن داخل کردند «اﷲ» و جانشین اسم علم شد، مانند عباس و حسن . (منتهی الارب ).
لاَّةلغتنامه دهخدالاَّة. [ ل َ ] (ع اِ) مؤنث لأی ̍ [ ل َ آ ] . (منتهی الارب ). رجوع به لأی ̍ [ ل َ آ ] شود.
لاَّةلغتنامه دهخدالاَّة. [ ل َ ] (ع اِ) مؤنث لأی ̍ [ ل َ آ ] . (منتهی الارب ). رجوع به لأی ̍ [ ل َ آ ] شود.
لاحول و لاقوة الابالغتنامه دهخدالاحول و لاقوةالابا. [ ح َ ل َ وَ ق ُوْ وَ ت َ اِل ْ لا بِل ْ لاه ] (ع جمله ٔ اسمیه ) یعنی نیست نیرو و قوّتی مگر خدای تعالی را. گاه در مقام اعتراض و نشان دادن عد
لاحکم الالغتنامه دهخدالاحکم الا. [ ح ُ م َ اِل ْ لا لِل ْ لاه ] (ع جمله ٔ اسمیه ) یعنی فرمانی نیست جز خدای تعالی را. شعار خوارج به روز صفین و نهروان . قول خوارج نهروان برخلاف امر حکم
لاهوتلغتنامه دهخدالاهوت . (ع اِ) (مشتق از اﷲ. مفاتیح ). الوهة. و اصل آن لاه باشد و واو و تاء بدو ملحق شده است نمودن مبالغه را چنانکه در جبروت . اگر از کلام عرب است مشتق از «لاه »
لاهوتفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. عالم غیرمادی؛ عالم غیب؛ ملکوت.۲. الوهه؛ خداوندی. Δ در اصل لاه به معنی اله بوده، «واو» و «تا» برای مبالغه به آن افزوده شده، مانند «واو» و «تای» جبروت.