لانی لیسلغتنامه دهخدالانی لیس . [ ] (اِخ ) نام کرسی بخش از ولایت «برست » درایالت فینیستر فرانسه . دارای راه آهن و 3520 سکنه .
کاوند لاگینLuggin probeواژههای مصوب فرهنگستانلولۀ مویین کوچکی که از برقکاف پُر شده باشد و، با قرار گرفتن در نزدیکی سطح فلز، بین فلز موردمطالعه و الکترود مرجع مسیر هدایت یونی برقرار کند متـ . لولۀ مویین لاگینـ هابر Luggin-Haber capillary
چلانیلغتنامه دهخداچلانی . [ چ َ ] (اِخ )دهی از دهستان جوانرود بخش پاوه ٔ شهرستان سنندج که در 20 هزارگزی جنوب خاوری پاوه و 4 هزارگزی باختر راه اتومبیل رو کرمانشاه به پاوه واقع است . کوهستانی و سردسیر است و <span class="hl" dir=
چیلانیلغتنامه دهخداچیلانی . (ص نسبی ) منسوب به چیلان . منسوب است به چیلان که چوب سفتی است از درخت عناب که اشتغال به پیشه ٔ مربوط به این چوب را افاده میکند. (الانساب سمعانی ). رجوع به چیلان شود. || چیلانگر. رجوع به چیلانگر شود.
لانیلغتنامه دهخدالانی . [ نی ی ] (ص نسبی ) منسوب به لان . بطنی از فزاره و او لانی بن عصم بن شمخ بن فزاره است . (الانساب سمعانی ورق 595).
لانیلغتنامه دهخدالانی . (ص نسبی ) منسوب به لان ، نام کوهی از مضافات آذربایجان و تریاک لانی منسوب به آن است . (غیاث ) (آنندراج ). رجوع به لان شود.
لانیلغتنامه دهخدالانی . [ لان ْی ْ نْی ْ ] (اِخ ) آلکساندر گردُن . سیاح و مسافر انگلیسی به افریقا. مولد ادمبورگ . (1794-1826 م .).
لانیواژهنامه آزادلانی در زبان هاوایی به معنی "بهشت"، و در برخی موارد، "آسمان" است. کلمه از زبان نیا-اهل جزایر پلینزی رانی مشتق شده است.
دگلانیلغتنامه دهخدادگلانی . [ دُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ریوند بخش حومه ٔ شهرستان نیشابور. آب آن از قنات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
دلانیلغتنامه دهخدادلانی . [ دِل ْ لا ] (ص نسبی ) منسوب به دلان که نام اجدادی است . (از الانساب سمعانی ).
حزین گیلانیلغتنامه دهخداحزین گیلانی . [ ح َ ن ِ ] (اِخ ) صادقی کتابدار او را یاد کند و گوید قصاید بسیار دارد. (ذریعه ج 9 ص 236).
حسن عسقلانیلغتنامه دهخداحسن عسقلانی . [ ح َ س َ ن ِ ع َ ق َ] (اِخ ) ابن عبدالصمد ابن الشخباء، مکنی به ابوعلی وابن الشخباء. در زندان در مصر به سال 482 هَ . ق . کشته شد. دیوان شعر دارد. (هدیة العارفین ج 1 ص
حسین جنبلانیلغتنامه دهخداحسین جنبلانی . [ ح ُ س َ ن ِ جُم ْ ب َ ] (اِخ ) ابن حمدان خصیبی (260-364 هَ . ق .) مکنی به ابوعبداﷲ. او راست : «اخبار اصحاب الائمة» و «الهدایة» و «الاخوان » و جز آنها. وی استاد تلعکبری بوده است . (ذریعه ج <sp