لامانتنلغتنامه دهخدالامانتن . [ ت َ ] (فرانسوی ، اِ) نوعی پستاندار آبزی علفخوار از جنس قطاس ها که در رودخانه های افریقاو امریکای استوائی میزید. حوت ذوثدیین . دب ّالبحر.
لامنتنلغتنامه دهخدالامنتن . [م ِ ت َ ] (اِخ ) (لو...) نام بخشی در مارتینیک ، یکی از جزایر آنتیل امریکا. دارای چهارده هزار تن سکنه .
لامانلغتنامه دهخدالامان . (اِ) لاف و گزاف . (برهان ). || فریب و دروغ . (غیاث ، نقل از شرح خاقانی ). || انبوهی . || بیوفائی . || مغاک . (غیاث ). || امر است به معنی بجنبان . (غیاث
لامانلغتنامه دهخدالامان . (هزوارش ، اِ) به زبان زند و پازند نان را گویند و به عربی خبز خوانند. (برهان ). مصحف لحمان ؛ هزوارش نان و نیز به معنی غذا. (دهارله ).
لافونتنلغتنامه دهخدالافونتن . [ ف ُ ت ِ ] (اِخ ) ژان دو. شاعر بزرگ فرانسوی . مولد «شاتوتیری » به سال 1621 و وفات در پاریس به سال 1695 م . وی سبکی مطبوع و لطیف دارد و داستانهای او ک
لامنتنلغتنامه دهخدالامنتن . [م ِ ت َ ] (اِخ ) (لو...) نام بخشی در مارتینیک ، یکی از جزایر آنتیل امریکا. دارای چهارده هزار تن سکنه .
حجاجلغتنامه دهخداحجاج . [ ح َج ْ جا ] (اِخ ) ابن یوسف بن الحکم بن عقیل بن مسعودبن عامربن معتب بن مالک بن کعب بن عمروبن سعدبن عوف بن قسی ، و هو ثقیف . مکنی به ابومحمد. ابن خلکان