لاملغتنامه دهخدالام . (اِخ ) ابن عطیف الطائی اخوعدی بن حاتم . رجوع به ملحان بن زیاد شود. (الاصابة ج 6 ص 11).
لاملغتنامه دهخدالام . (اِ) کمربند. میان بند. (برهان ). || نوعی از کلاه نمد که فقیران بر سر نهند. (غیاث ). || ژنده ٔ درویشان . (جهانگیری ). ژنده ٔ درویشی . (آنندراج ) : فرو کن ن
لاملغتنامه دهخدالام . (اِ) نام حرف بیست و هفتم از حروف تهجی بین حرف کاف و میم و در حساب جُمَّل نماینده ٔ عدد سی و در حساب ترتیبی نماینده ٔ عدد بیست و هفت باشد. رجوع به «ل » شود
لاملغتنامه دهخدالام . (اِ) نامی است که در شیرگاه و میان دره به تمشک دهند. (گا اوبا). رجوع به تمشک شود.
لئملغتنامه دهخدالئم . [ ل ِءْم ْ ] (ع اِمص ) سازواری . (منتهی الارب ). صلح . (منتخب اللغات ). اتفاق میان دو کس . (منتهی الارب ). (منتخب اللغات ). آشتی . (منتهی الارب ). || (اِ)
لأملغتنامه دهخدالأم . [ ل َءْم ْ ] (ع اِ) کالبد. || (ص ) سهم ٌ لأم ؛ تیر پرهای راست و موافق بر یکدیگر چسبانیده . (منتهی الارب ). پر تیر که از سوی پشت بود و آن نیک بود. (مهذب
لأملغتنامه دهخدالأم . [ ل َءْم ْ ] (ع مص ) بناکسی بازخواندن کسی را. (منتهی الارب ). ملامت کردن . (زوزنی ). || پر راست ساختن بر تیر. (منتهی الارب ). تیر را پر نهادن . (منتخب ال