لاله ٔ نعمانلغتنامه دهخدالاله ٔ نعمان . [ ل َ / ل ِ ی ِ ن ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) شقایق . اسم نباتی است برگش شبیه به برگ زنبق و منحصر در چهار عدد و گلش مانند شقایق و بزرگتر از آن و
بحمداﻟﻠﻪفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهکلمهای که در مقام شکرگزاری گویند؛ به ستایش خدا؛ شکر خدا را؛ سپاس خدای را.
لالهلغتنامه دهخدالاله .[ ل َ / ل ِ ] (اِ) معمولا گلهای پیازداری را گویند که نام علمی آنها تولیپا و از خانواده ٔ لیلیاسه و آن از دسته ٔ سوسن ها و از تیره ٔ سوسنی هاست و کاسه و جا
نعمانلغتنامه دهخدانعمان . [ ن ُ ] (ع اِ) خون . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). دم . (متن اللغة) (از اقرب الموارد). به وی شقایق را منسوب کنند به جهت سرخی ،یا شقایق منسوب است به نعم
پوسیده شدنلغتنامه دهخداپوسیده شدن . [ دَ / دِ ش ُ دَ ] (مص مرکب )پوسیدن . چریدن . (در تداول مردم قزوین ) : تازه رویم بمثل لاله ٔ نعمان بودکاه پوسیده شد آن لاله ٔ نعمانم . ناصرخسرو.نخر
ارمونیلغتنامه دهخداارمونی . [ ] (اِ) شقیق . شقر. شقایق . شقایق النعمان . کاسه بشکنک . لاله ٔ نعمان . لاله ٔ دلسوخته . لاله ٔ داغدار.