لالهدختفرهنگ نامها(تلفظ: lāle doxt) (لاله + دخت = دختر) ، دختری که مثل لاله است ؛(به مجاز) زیبا رو و لطیف .
لاله رخفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. لالهرخسار؛ لالهروی.۲. معشوقی که گونههای سرخ به رنگ گل لاله دارد.
لاله عذارفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهزیباروی؛ لالهرخ: ◻︎ طرفِ چمن و هوای بستان / بی لالهعذار خوش نباشد (حافظ: ۳۳۴).
لاله ستانفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. زمینی که در آن گل لاله فراوان روییده باشد؛ لالهزار.۲. [مجاز] رخ و گونۀ معشوق: ◻︎ بنفشهزلف من آن آفتاب ترکستان / همی بنفشه پدید آرد از دو لالهستان (فرخی: ۲
ستانفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. جای فراوانی چیزی (در ترکیب با کلمۀ دیگر): باغستان، تاکستان، خارستان، ریگستان، سروستان، سنبلستان، گلستان، گورستان، نخلستان، نیستان.۲. با نامهای اقوم و طوایف