لاشعلغتنامه دهخدالاشع. [ ش ِ ] (اِخ ) موضعی است در حدود جنوب شرقی کنعان . نویسندگان مسیحی سلف گویند که لاشع نزدیک آب گرمهای سلیمان در اراضی موآب واقع بوده و همان است که یونانیان
بلفیقیلغتنامه دهخدابلفیقی . [ ب ِل ْ ل ِ ] (اِخ ) (680- 771 هَ . ق .) محمدبن محمدبن ابراهیم بن الحاج السلمی بلفیقی ، مکنی به ابوالبرکات و مشهور به ابن الحاج . قاضی و مورخ و از بزر
ابوحشیشهلغتنامه دهخداابوحشیشه . [ اَ ح ُ ش َش َ ] (اِخ ) محمدبن علی بن امیه ، از اولاد ابی امیه ٔ کاتب . و او طنبوری و در صنعت خویش حاذق بود و کتاب المغنی المجید و کتاب اخبارالطنبور
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن هبةاﷲبن العلأبن منصور المخزومی الأدیب النحوی ، المعروف به الصدربن الزاهد، مکنی به ابوالعباس . وفات او به سیزدهم رجب به سال 611 هَ
طمغاجلغتنامه دهخداطمغاج . [ طَ ] (اِخ ) حقیقت مسمای این کلمه به نحو یقین معین نشد ولی بطور تقریب معلوم است که طمغاج نام ناحیه یا شهری بوده در اقصی ترکستان شرقی در حدود چین یا در