لاسجردلغتنامه دهخدالاسجرد. [ ج ِ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه تهران به سمنان میان حیدرآباد و مهدی قلیخان در 189200 گزی تهران . دهی از دهستان سرخه بخش مرکزی شهرستان سمنان . واقع در 3
لابردلغتنامه دهخدالابرد. [ ب ُ ] (اِخ ) ژزف کنت دو. باستان شناس فرانسوی . مولد پاریس (1774-1842 م .). || پسر وی لئون متولد به پاریس (1807-1869 م .). نیز باستان شناسی معروف است .
لابردلغتنامه دهخدالابرد. [ رِ ] (اِخ ) نام کرسی بخش در ایالت «ژیرُند» از ولایت بُردو. دارای 1217 سکنه .
سرخهلغتنامه دهخداسرخه . [ س ُ خ َ ] (اِخ ) نام موضعی است از مضافات سمنان . دهی از سمنان که سرخه سمنان گویند. (برهان ) (رشیدی ) (جهانگیری ). از بلوکات ولایت سمنان ودامغان خراسان
سبزلغتنامه دهخداسبز. [ س َ ] (ص ) پهلوی سپز «بندهش 140»، گیلکی «سبز» ، فریزندی و یرنی و نطنزی «سوز» ، سمنانی و سنگسری «سوز» ، سرخه ای «سوز» ، لاسگردی «سوز» ، شهمیرزادی «سبز» ،
بیابانلغتنامه دهخدابیابان . (اِ مرکب ) پهلوی «ویاپان » ، سمنانی «بیه بون » ، سنگسری «بیه بن » ، سرخه ای «بیه ون » ، شهمیرزادی «بیه بون » ، بی آب و علف ، لاسگردی «بیه بن » گیلکی «ب
تبلغتنامه دهخداتب . [ ت َ ] (اِ) در اوستا «تفنو» ، خونساری «ته » ، دزفولی «تو» ، طبری «تو» ، گیلکی «تب » ، فریزندی «تو» ، یرنی «تئو» ، نطنزی «تو» ، سمنانی و لاسگردی «تو» ، سنگ