لارزلغتنامه دهخدالارز. [ رِ ] (اِخ ) نام قریتی از اعمال آمل طبرستان و آن را قلعه ٔ لارز گویند و میان آن و آمل دو روزه راه است . ابوجعفر محمدبن علی اللارزی الطبری متوفی به سال 51
لارزةلغتنامه دهخدالارزة. [ رِ زَ / زِ ] (اِ) بدرزه . بتوزه فلغز. فلرز. فلرزنگ . دستار. گِرِنک . رجوع به فلرزنگ شود.
لارزةلغتنامه دهخدالارزة. [ رِ زَ / زِ ] (اِ) بدرزه . بتوزه فلغز. فلرز. فلرزنگ . دستار. گِرِنک . رجوع به فلرزنگ شود.
فلرزلغتنامه دهخدافلرز. [ ف َ ل َ ] (اِ) ابزار یا رکویی که در آن چیزی بندند از زر و سیم و خوردنی و جز آن ، و اندر کوهستان آن را بدرزه ، بتوزه و لارزه نیز گویند و در ماوراءالنهر و