لادوام ذاتیلغتنامه دهخدالادوام ذاتی . [ دَ م ِ ] (ص مرکب ) (اصطلاح منطق ) سلب کردن حقی از شیئی وقتی از اوقات چنانکه کل کاتب متحرک الاصابع بالضرورةمادام کاتباً ای لاشی ٔ من الکاتب بمتحر
منتشرهلغتنامه دهخدامنتشره . [ م ُ ت َ ش ِ رَ ] (ع ص ) تأنیث منتشر. رجوع به منتشر شود. || (اصطلاح منطق ) قضیه ای است که مرکب از منتشره ٔ مطلقه و لادوام ذاتی باشد. که آن لادوام اشا
دائم ذاتیلغتنامه دهخدادائم ذاتی . [ ءِ م ِ تی ی ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) اصطلاحی است در منطق و شرح آن اینکه اعتبار دوام از دو گونه کنند: اول آنکه عموم و خصوص میان ضرورت و دوام اعتبا
وجودیه ٔ لادائمةلغتنامه دهخداوجودیه ٔ لادائمة. [ وُ دی ی َ ی ِ ءِ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) (اصطلاح منطقی ) (قضیه ٔ...) نزد منطقیان مطلقه ٔ عامه را نامند با قید لادوام به حسب ذات و آن م
لادائملغتنامه دهخدالادائم . [ ءِ ] (ع ص مرکب ) (اصطلاح منطق ) قیدی بود که در آخر هر یک از قضایای پنجگانه : مشروطه ٔ عامه ، عرفیه ٔ عامه ، وقتیه ٔ مطلقه ، منتشره ٔ مطلقة، مطلقه ٔ ع
عرفیةلغتنامه دهخداعرفیة. [ ع ُ فی ی َ ] (ص نسبی ) مؤنث عرفی ، منسوب به عُرف . رجوع به عرف شود.- تکالیف عرفیه ؛ تحمیلات عمومی . و خراج فوق العاده . (ناظم الاطباء).- حقیقت عرفیه