لابی کردنlobby 3واژههای مصوب فرهنگستاناِعمال نفوذ بر قانونگذاران یا مسئولان اجرایی برای وضع یا تصویب قانون یا سیاستی مشخص به نفع فرد یا گروهی خاص
لابه کردنلغتنامه دهخدالابه کردن . [ ب َ / ب ِ ک دَ ] (مص مرکب ) لابه ساختن . زاری و خواهش کردن : کرد عیسی لابه ایشان را که این دائم است او گم نگردد از زمین . مولوی .پیش کمان ابرویش ل
زبان لابه کردنلغتنامه دهخدازبان لابه کردن . [ زَ ب َ / ب ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) به زاری چیزی خواستن . لابه کردن : سبزه زبان لابه کرد شمعصفت پیش بادتا دهدش زینهار زآتش خویش ارغوان .مجیر بیل
lobbiesدیکشنری انگلیسی به فارسیلابی ها، راهرو، سرسرا، سالن انتظار، دالان، سالن هتل و مهمانخانه، تحمیل گری کردن، سخنرانی کردن