لپوتلغتنامه دهخدالپوت . [ ل َ ] (اِخ ) لفوت . نام کوهی و موضعی میان راه فیروزه کوه به بارفروش . دُرن معتقد است که لپوت یا لفوت همان لابس یا لبوتس جغرافیانویسان قدیم است و محلی ا
مدرعلغتنامه دهخدامدرع . [ م ُ دَرْ رَ ] (ع ص ) مرد زره پوشیده . (ناظم الاطباء). لابس الدرع . (متن اللغة). || زن پیراهن پوشیده . (ناظم الاطباء). دِرع پوشیده . || تیزبرگزیده و خوب
منتانلغتنامه دهخدامنتان . [ م ِ ] (معرب ، اِ) مِنثان . مِنتانة (به فارسی نیم تن ... با تقدیم و تأخیر حروف ) ژاکت از ماهوت گلدوزی شده و در تابستان مخلوطی از ابریشم و کتان با آستی
تغضنلغتنامه دهخداتغضن . [ ت َ غ َض ْ ض ُ ] (ع مص ) آژنگ روی شدن و ترنجیده پوست گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تشنج و تثنی : تغضنت الدرع علی لابسها. (اقرب الم
کسوبلغتنامه دهخداکسوب . [ ک َس ْ سو ] (ع اِ) شی ٔ، یقال ما ترک کسوبا و لابسوبا؛ ای شیئاً. (اقرب الموارد). ما له کسوب ؛ یعنی نیست مر اورا چیزی . (ناظم الاطباء). || نام گیاهی است