لابانلغتنامه دهخدالابان . (اِخ ) (سفید) و او پسر بتوئیل و نوه ٔ ناحور و برادرزاده ٔ ابرام و برادر رفقه وپدر لیئه و راحیل است که در حاران سکونت میداشت و در آنجا برحسب رسوم و آداب
لامانلغتنامه دهخدالامان . (اِ) لاف و گزاف . (برهان ). || فریب و دروغ . (غیاث ، نقل از شرح خاقانی ). || انبوهی . || بیوفائی . || مغاک . (غیاث ). || امر است به معنی بجنبان . (غیاث
لیئةلغتنامه دهخدالیئة. [ ] (اِخ ) (به معنی خسته ) دخت بزرگ لابان که به طور خدعه به یعقوب داده شد. (سفر پیدایش 29:16). و از برای یعقوب شش پسر و یک دختر آورد و پس ازورود به مصر جه
رفقةلغتنامه دهخدارفقة. [ رُ ق َ ] (اِخ ) یا رفقاء. خواهر لابان و زوجه ٔ اسحاق بن ابراهیم است . و چون بیست سال برین نکاح سپری شد رفقه یعقوب و عیسو را تولید نمود. (از قاموس کتاب م
راحیلفرهنگ نامها(تلفظ: rāhil) (عبری) در عبری گوسفند ؛ (در اعلام) زوجهی حضرت یعقوب (ع) و دختر لابان و مادر یوسف و بن یامین .
لیافرهنگ نامها(تلفظ: liyā) (عبری) (= لیئه (خسته)) ، (در اعلام) دختر بزرگ 'لابان' که یعقوبِ پیامبر وی را به همسری قبول کرد .