۱. بیقید و بیبندوبار: ◻︎ لاابالی چه کند دفتر دانایی را؟ / طاقت وعظ نباشد سر سودایی را (سعدی۲: ۳۱۶).
۲. [قدیمی] بیباک؛ بیپروا.
۳. (قید) [قدیمی] با بیبندوباری.
بی بندوبار، بی سروپا
بیبندوبار، بیحمیت، بیغیرت، بیکار، لاقید، لش
bum, improvident, irresponsible