قیولغتنامه دهخداقیو. [ ق َ ی ُوو ] (ع ص ) بسیار قی کننده . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به قَیوء شود.
غیولغتنامه دهخداغیو. [ وْ ] (اِ) آواز و صدای بلند. (فرهنگ جهانگیری ). آواز و صدای بلند و رسا. (برهان قاطع). مخفف غریو است و غو نیز گویند. (انجمن آرا) (آنندراج ). غیه . (برهان ق
قیودلغتنامه دهخداقیود. [ ق ُ ] (ع اِ) ج ِ قید. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (متن اللغة) (شرح قاموس ). رجوع به قید شود.
قیورلغتنامه دهخداقیور. [ ق َی ْ یو ] (ع ص ) گمنام و ناشناخته نسب . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).