قیلویهلغتنامه دهخداقیلویه . [ ی َ ] (اِخ ) دهی است در نواحی مطیرآباد نزدیک نیل . گروهی از محدثان بدان منسوب و به قیلوی مشهورند. رجوع به معجم البلدان شود.
قیلویهلغتنامه دهخداقیلویه . [ ی َ ] (اِخ ) دهی است در نواحی مطیرآباد نزدیک نیل . گروهی از محدثان بدان منسوب و به قیلوی مشهورند. رجوع به معجم البلدان شود.
قیلویلغتنامه دهخداقیلوی . [ وی ی ] (ع ص نسبی ) منسوب به قیلویه . (از معجم البلدان ). رجوع به قیلویه شود.
قیلولةلغتنامه دهخداقیلولة. [ ق َ ل َ ] (ع مص ) نیمروزان خفتن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).- خواب قیلوله ؛ خواب نیمروز.خواب قبل از ظهر.- وقت قیلوله ؛ وقت خواب قیلوله یعنی ق
غیلولهلغتنامه دهخداغیلوله . [ غ َ لو ل َ /ل ِ ] (از ع ، اِ) خواب در نیمه ٔ روز. قیلولة. رجوع به قیلولة شود : یک روز وقت زوال که مردم به غیلوله مشغول بودند... (قصص الانبیاء چ 1320