قیاس مع الفارقواژهنامه آزاد(قیاسِ مَعَ الفارِق):دو چیز نامربوط را با هم مقایسه کردن، استفاده از یک دلیل یا مثال برای اثبات چیزی که با آن دلیل یا مثال مناسبتی ندارد قیاس مع الفارق یا مقایس
قیاس معالفارقلغتنامه دهخداقیاس معالفارق . [ س ِ م َ عَل ْ رِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) قیاس چیزی بر چیزی دیگر بدون علت و مناسبت و اشتراک . دو چیز را با یکدیگر سنجیدن و مقایسه کردن بدون م
قیاس معکوسلغتنامه دهخداقیاس معکوس . [ س ِ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) (اصطلاح منطق ) هرگاه مقابل نتیجه را با یک مقدمه تألیف کنند تا مقابل دیگر مقدمه نتیجه دهد آن قیاس را معکوس خوان
قاسمعلی کندیلغتنامه دهخداقاسمعلی کندی . [ س ِ ع َ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان اهر. در 19500گزی جنوب باختری اهر و سه هزارگزی شوسه ٔ تبریز به اهر واقع و موقع ج
قاسمعلیلغتنامه دهخداقاسمعلی . [ س ِ ع َ ] (اِخ ) (سید...) از اولاد سید محمد غوث گوالیاری و مادرش بنت محمد عطاخان . مرصع رقم بود و از سر کار انگریزی به عهده ٔ تحصیل در نواحی فرخ آبا
مع الفارقواژهنامه آزادقیاس مع الفارق:تشبیه چیزی به دیگری، بدون اینکه شباهت و اشتراکی میان آن ها باشد. دو امر بی ربط را با هم یکی دانستن و برای هر دو حکم مشابهی صادر کردن.
قیاس مع الفارقواژهنامه آزاد(قیاسِ مَعَ الفارِق):دو چیز نامربوط را با هم مقایسه کردن، استفاده از یک دلیل یا مثال برای اثبات چیزی که با آن دلیل یا مثال مناسبتی ندارد قیاس مع الفارق یا مقایس
قیاس معالفارقلغتنامه دهخداقیاس معالفارق . [ س ِ م َ عَل ْ رِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) قیاس چیزی بر چیزی دیگر بدون علت و مناسبت و اشتراک . دو چیز را با یکدیگر سنجیدن و مقایسه کردن بدون م
قیاس معکوسلغتنامه دهخداقیاس معکوس . [ س ِ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) (اصطلاح منطق ) هرگاه مقابل نتیجه را با یک مقدمه تألیف کنند تا مقابل دیگر مقدمه نتیجه دهد آن قیاس را معکوس خوان
قیاسفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. برسی چیزی با روی چیز دیگر از روی مشابهت؛ سنجش؛ مقایسه.۲. اندازهگیری.۳. گمان.۴. (اسم) اندازه. قیاس معالفارق: قیاس کردن چیزی با چیز دیگر بیآنکه مناسبت و اشت