قپ ریتواژهنامه آزادقَپِ ریت /qaperit/ چیزی را با زحمت و خارج از عرف به دست آوردن، چیدن غیر اصولی برگ یا میوه درخت تلاش زیاد با چنگ و دندان
قاپقلغتنامه دهخداقاپق . [ پ ُ ] (ترکی ، اِ) قپق . (ناظم الاطباء). قپق . دار کدو. برجاس . رجوع به قپق شود.
قپانلغتنامه دهخداقپان . [ ق َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گوکلان بخش مرکزی شهرستان گنبد قابوس . 6000 گزی خاوری گنبد قابوس سر راه فرعی گنبد قابوس به مراد تپه . محلی است کوهپایه مع