ام ابانلغتنامه دهخداام ابان . [ اُم ْ م ُ اَ ] (اِخ ) زینب تیمیمه مکناة به ام ابان . از زنان شاعر عرب و در فصاحت معروف بوده است .از اشعار معروف او قصیده ای است در مرثیه ٔ پسر خود ک
غویرلغتنامه دهخداغویر. [ غ ُوَ ] (اِخ ) نام جایی است در شعر هذیل ، به عین مهمله نیز گفته اند. عبدمناف بن ربع هذلی گوید : اءَلا اءَبلغ بنی ظفر رسولاًو ریب الدهر یحدث کل حین اءَحق
قتلمشلغتنامه دهخداقتلمش . [ ] (اِخ ) ابن اسرائیل عموزاده ٔ سلطان طغرل بیک است . سلطان طغرل بیک وی را با قریش بن بدران عقیلی به جنگ بساسیری فرستادو چون بنی عقیل با قریش مکر کردند
ابن قتلمشلغتنامه دهخداابن قتلمش . [ اِ ن ُ ؟ ] (اِخ ) ابومنصور محمدبن سلیمان . ادیبی از مردم سمرقند، متولد به سال 543 هَ .ق . در بغداد منصب حاجبی خلیفه داشت و به ولع در قمار مشهور بو