قش و دشلغتنامه دهخداقش و دش . [ ق ُ ش ُ دُ / ق َ ش ُ دَ ] (اِ مرکب ) بعضی این ترکیب را به معنی قیل وقال گرفته اند و نیکلسن گوید در اینجا همین معنی را میدهد : از قش خود وز دش خود با
قشهلغتنامه دهخداقشه . [ ق ُ ش ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان یوسف آباد دوآب پائین جام بخش تربت جام شهرستان مشهد در 48 هزارگزی جنوب خاوری تربت جام . موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای
قشه توتلغتنامه دهخداقشه توت . [ ق ُ ش ِ ](اِخ ) دهی است از دهستان صالح آباد بخش جنت آباد شهرستان مشهد در 9 هزارگزی جنوب باختری صالح آباد و 7 هزارگزی جنوب شوسه ٔ عمومی مشهد. موقع جغ
گورزینلغتنامه دهخداگورزین . [ گ ِ وَ ] (اِخ ) دهی است از بخش قشم شهرستان بندرعباس واقع در 73000 گزی باختر قشم و 1000 گزی جنوب راه مالرو باسعیدوبه قشم . جلگه و گرمسیر مالاریایی است
درکوهلغتنامه دهخدادرکوه . [ دَ ] (اِخ ) دهی است از بخش قشم شهرستان بندرعباس واقع در 123 هزارگزی باختر قشم و سر راه مالرو باسعیدو - قشم ، با 150 تن سکنه . آب آن از چاه و باران و ر
رمکانلغتنامه دهخدارمکان . [ رَ م َ ] (اِخ ) دهی است از بخش قشم شهرستان بندرعباس در 36هزارگزی غرب قشم و 12هزارگزی جنوب راه مالرو باسعید و قشم . جلگه ای است گرمسیر و مالاریایی و دا