1541 مدخل
درهم برهم
درهم، آمیخته، مخلوط.
درهم
اخم کردن و حالت قهر داشتن
ضربه زدن یک سویه به افراد یا چیزی
قراضه
RV
R.V.
قر و غمزه آمده – عشوه آمدن
عشوه. قر و غمزه آمدن.
ادا و اطوار، آرایش، قر و فری، اطواری.
قر و قمبیل.
قر و قمبیل، قر و غربیله، قر و غربیل.