قورمه پلولغتنامه دهخداقورمه پلو. [ قُرْ م َ / م ِ پ ُ ل ُ ] (اِ مرکب ) نوعی پلو و طرز تهیه ٔ آن بدین گونه است که چلو را پخته و ادویه زده ، روغن بر رویش نمیدهند و همان قدر که باید به
جارودلغتنامه دهخداجارود. (اِخ ) ابن ابی سبرة. در الموشح چنین آمده است : محمدبن عبداﷲ هذلی از جارودبن ابی سبرة نقل کرده که گفت : بر در خانه نشسته بودم که فرزدق عبور میکرد و نزد من
پطرسلغتنامه دهخداپطرس . [ پ ِ رُ ] (اِخ ) یا بطرس یا فطرس حواری در کتاب قاموس مقدس آمده است : در زبان سریانی پطرس را کیفاس خوانند یعنی سنگ و او یکی از جمله ٔ دوازده حواری و هم ی
دنقرةلغتنامه دهخدادنقرة. [ دَ ق َ رَ ] (ع مص ) جستجو کردن کارهای مشکل یا کارهای حقیر و رکیک را، و آن از راه رفتن ستور است وقتی که زشت و نازیبا راه رود. (منتهی الارب ) (از آنندراج
متقرعلغتنامه دهخدامتقرع . [ م ُ ت َ ق َرْ رِ ] (ع ص )برگردنده از پهلو به پهلو. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). کسی که از این پهلو به آن پهلو می گردد وقتی که دراز