10807 مدخل
قرارگاه - محل آرميدن
پیمان، نهش، هال، دیدار
۱آرامش – تاب و توان ۲کارگر قراردادی سالیانه که اربابان ...
تصميم , داوري , دادرسي , فتوي , راي , راي هيلت منصفه , نظر , قضاوت
اتفاقية , اشتراط , ترتيب
قرار. [ ق َ ] (اِخ ) وادی ای است نزدیک مدینه در دیار مُزَینَة. (از معجم البلدان ).
قرار
قرار گذاشتن.
قرار دادن – گذاشتن
قرار دادن نخ در شانه ی دستگاه ریسندگی سنتی