يَأْکُلْنَفرهنگ واژگان قرآنمي خورند (در عبارت "ثُمَّ يَأْتِي مِن بَعْدِ ذَ ٰلِکَ سَبْعٌ شِدَادٌ يَأْکُلْنَ مَا قَدَّمْتُمْ لَهُنَّ "هفت سال سختي و قحطي به درندگاني خونآشام تشبيه شده که به
ذویبلغتنامه دهخداذویب . [ ذُ وَ ] (اِخ ) ابن کعب بن عمرو. در عقد الفرید ذیل یوم تیاس آرد: کانت افناء قبائل من بنی سعدبن زید مناة و افناء قبائل من بنی عمروبن تمیم التقت بتیاس . ف
ذوات الاجسادلغتنامه دهخداذوات الاجساد. [ ذَ تُل ْ اَ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) نزد منجمان بروج ذوات الاجساد چهار برج آخر فصول است که هر برجی از آن در آخر یک فصل از فصول اربعة است ، یعنی م
لاحقلغتنامه دهخدالاحق . [ ح ِ ] (اِخ ) ابن الحسین بن عمران [ ابن ] ابی الورد. قدم علینا سنة احدی او اثنین و ستین و رأیته بنیسابور احد الطوافین . حدثنا ابوالحسین لاحق بن الحسین
اخیلغتنامه دهخدااخی . [ اَ ] (ع اسم + ضمیر) برادر من . || (اِ مرکب ) نامی که فتیان هم طریقتان خود را بدان مخاطب می داشتند : اطلس چی دعوی چی رهن چی ترک شد سرمست در لاغ ای اخی .م