3427 مدخل
از پيش فراهم کرد - از پيش فرستاد
پیشینه، دیرینگی، دیرینه، کهنگ
عصر قديم
از پيش فراهم کردم - از پيش فرستاده بودم
پیشینگی، دیرینگی، سابقه، قدم، کهنگی
antiquity, hoariness
قدمت، چابکی، سبکی، چالاکی، تیز هوشی
قدمت زمین شناسی
قدمت روبیدیوم-استرونتیوم
قدمت، دیرینگی
قدمت . [ ق ِ م َ ] (ع اِمص ) کهنگی و دیرینگی . (ناظم الاطباء).