قوینطنلغتنامه دهخداقوینطن . [ی َ طَ ] (معرب ، اِ) گیاهی است که آن را به عربی خانق النمر گویند و آن نوعی از ماذریون است . چون پلنگ و یوز بخورند خناق بهمرسانند و بمیرند و بدین سبب ق
قونیطنلغتنامه دهخداقونیطن . [ طُ / طَ ] (معرب ،اِ) دوایی است که آن را به عربی خانق النمر خوانند وآن نوعی از ماذریون اسود است . (فهرست مخزن الادویه ).مخفف اقونیطون . معرب یونانی اک
قوینانلولغتنامه دهخداقوینانلو. [ ق ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان زوارم بخش شیروان شهرستان قوچان ، سکنه ٔ آن 1013 تن . آب آن از چشمه . محصول آن غلات و میوه جات . شغل اهالی زراعت ، مال
قونیطنلغتنامه دهخداقونیطن . [ طُ / طَ ] (معرب ،اِ) دوایی است که آن را به عربی خانق النمر خوانند وآن نوعی از ماذریون اسود است . (فهرست مخزن الادویه ).مخفف اقونیطون . معرب یونانی اک
قوینانلولغتنامه دهخداقوینانلو. [ ق ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان زوارم بخش شیروان شهرستان قوچان ، سکنه ٔ آن 1013 تن . آب آن از چشمه . محصول آن غلات و میوه جات . شغل اهالی زراعت ، مال
خانق النمرلغتنامه دهخداخانق النمر. [ ن ِ قُن ْ ن َ م ِ ] (ع اِ مرکب ) نوعی گیاه سمی است . در اختیارات بدیعی آمده : خانق النمر را قاتل النمر گویند که مخصوص است به پلنگ که آن را زودتر م