قوقوسیلغتنامه دهخداقوقوسی . (اِ) در تداول ، یک تکه از انار پوست کنده . چون لفظ فارسی است با غین صحیح است . (فرهنگ نظام ). قُقُسی . رجوع به قُقُسی شود.
قوقوسیلغتنامه دهخداقوقوسی . (اِ) در تداول ، یک تکه از انار پوست کنده . چون لفظ فارسی است با غین صحیح است . (فرهنگ نظام ). قُقُسی . رجوع به قُقُسی شود.
پردهلغتنامه دهخداپرده . [ پ َ دَ / دِ ] (اِ) حجاب . (دهار). غشاء. غِشاوه . خِدر. (دهار) (منتهی الارب ). غطاء. تتق . پوشه . پوشنه . سِتر. سِتاره . اِستاره . سِجاف . سَجف . سِجف .
قاقوسلغتنامه دهخداقاقوس . (معرب ، اِ)غله ای است که آن را به عربی عدس میگویند. (برهان ). || عدس الماء است که نوعی است از طحلب و آن را قاقوسوسطو نیز گویند. (از فهرست مخزن الادویة).