قوقلارسلغتنامه دهخداقوقلارس . [ رِ] (معرب ، اِ) ترب صحرایی که یکی از گونه ٔهای ترب است . (فرهنگ فارسی معین ).
قلامس اروماطیعسلغتنامه دهخداقلامس اروماطیعس . [ ] (معرب ، اِ مرکب ) قصب الذریره است . (فهرست مخزن الادویه ). رجوع به قصب الذریره شود.
قلامسلغتنامه دهخداقلامس . [ ق َ م ِ ] (اِخ ) مردمی از کنانه اند که نسی ٔ را در ماهها آوردند. رجوع به التفهیم ص 224 شود.
قوامسلغتنامه دهخداقوامس . [ ق َ م ِ ] (ع اِ) گویا جمع قامسة است . (از اقرب الموارد). بلاها. (منتهی الارب ). بلاها و داهیه ها. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || ج ِ قَومَس . رج
قوقلارسلغتنامه دهخداقوقلارس . [ رِ] (معرب ، اِ) ترب صحرایی که یکی از گونه ٔهای ترب است . (فرهنگ فارسی معین ).
قلامس اروماطیعسلغتنامه دهخداقلامس اروماطیعس . [ ] (معرب ، اِ مرکب ) قصب الذریره است . (فهرست مخزن الادویه ). رجوع به قصب الذریره شود.
قلامسلغتنامه دهخداقلامس . [ ق َ م ِ ] (اِخ ) مردمی از کنانه اند که نسی ٔ را در ماهها آوردند. رجوع به التفهیم ص 224 شود.
قوامسلغتنامه دهخداقوامس . [ ق َ م ِ ] (ع اِ) گویا جمع قامسة است . (از اقرب الموارد). بلاها. (منتهی الارب ). بلاها و داهیه ها. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || ج ِ قَومَس . رج