قوسةلغتنامه دهخداقوسة. [ ق َ س َ ] (ع اِ) بمعنی قوس قزح است و آن را کمان رستم و کمان شیطان هم میگویند. (برهان ). آژفنداک . (ناظم الاطباء). آزفنداک . رجوع به این کلمات شود.
غوصةلغتنامه دهخداغوصة. [ غ َ ص َ ] (ع مص ) یکبار غوطه خوردن . در فرهنگ اوبهی آمده : غوته ، غوطه بود، و غوصة نیز گویندش یعنی سر فروبردن به آب بتمامی تن - انتهی . قیاساً اسم مرت ا
residuesدیکشنری انگلیسی به فارسیباقی مانده، پس مانده، ته نشین، پس ماند، قسمت باقی مانده، فضولات، تفاله مانده، زیادتی، فضله
تأتبلغتنامه دهخداتأتب . [ ت َ ءَت ْ ت ُ ] (ع مص )آماده شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || پوشیدن اِتب را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به تأتیب شود. || سخت
طاهر جزریلغتنامه دهخداطاهر جزری . [ هَِ رِ ج َ زَ ] (اِخ ) شدادبن ابراهیم بن حسن ، ابوالنجیب الملقب بالطاهر الجزری . ثعالبی در تتمةالیتیمة درباره ٔ او گوید: سالخورده است و دوران فرما
تعدیل شمسلغتنامه دهخداتعدیل شمس . [ ت َ ل ِ ش َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) بیرونی نویسد: آفتاب که بر اوج باشد یا بر حضیض ، آن دو خط که سوی او بیرون آید از مرکز عالم و از مرکز فلک اوج
محمدلغتنامه دهخدامحمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) بدرالدین سبطالماردینی ، ریاضی دان مشهور. وی در حدود سال 826 هَ . ق . متولد شده است و دارای مؤلفاتی چند در هندسه ٔ عالی وجیوب قو