قورمه سبزیلغتنامه دهخداقورمه سبزی . [ قُرْ م َ / م ِ س َ ] (اِ مرکب ) نوعی قرمه و طرز تهیه ٔ آن بدین گونه است که قورمه سبزی را چند نوع می پزند از جمله یک طریقه این است که گوشت را قلیه
قرمه سبزیفرهنگ انتشارات معین( ~ . سَ) (اِمر.) نوعی خورش ایرانی با قطعات گوشت و لوبیا (معمولاً قرمز) و سبزی خرد کرده .
جعفریلغتنامه دهخداجعفری . [ ج َ ف َ ] (اِ) گیاهی از طایفه ٔ چتری ها که شومخ نیز گویند و برگ آن مأکول است و در آشها و قورمه سبزی داخل کنند. (ناظم الاطباء). به لغت مازندران قسمی ک
ساطوری کردنلغتنامه دهخداساطوری کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) با ساطور ریزه ریزه کردن ، چنانکه گوشت را برای کباب ، یا سبزی را برای قورمه سبزی و غیره . رجوع به ساطور شود.
کله گنجشکیلغتنامه دهخداکله گنجشکی . [ ک َل ْ ل َ / ل ِ گ ُ ج ِ] (ص نسبی مرکب ، اِ مرکب ) قسمی کوفته ٔ ریز چون فندقی که در آشها یا خورشها کنند. کوفته ٔ ریز تنها از گوشت که در آش یا خور