قوبلغتنامه دهخداقوب . [ ق َ ] (ع مص ) گریختن . || نزدیک آمدن . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). از اضداد است . || زمین کندن . || شکافتن مرغ بیضه را.
قوبلغتنامه دهخداقوب . (ع اِ) چوزه ٔ مرغ . (فهرست مخزن الادویه ). چوزه . (منتهی الارب ). جوجه . فَرخ . (از اقرب الموارد). ج ، اقواب . و به همین معنی است این مثل : تخلصت قائبة من
قوبلغتنامه دهخداقوب . [ ق ُ وَ ] (ع اِ) پوست بیضه . (منتهی الارب ). قشورالبیض . (اقرب الموارد). قشرالبیض وبه فارسی پوست سخت تخم مرغ . (فهرست مخزن الادویه ).
قوباءلغتنامه دهخداقوباء. [ ق ُ وَ ] (ع ص ) زن سترده موی . || (اِ) ادرفن . (منتهی الارب ). و آن علتی است . جزاز و آن دردی است که در بدن عارض شود و آن را پوست پوست گرداند و با آب د