قوانین جنگل دولتیstate forest lawsواژههای مصوب فرهنگستانمجموعۀ قوانین اعمالشده در جنگلهای دولتی متـ . قوانین جنگل خالصه
قوانینلغتنامه دهخداقوانین . [ ق َ ] (ع اِ) ج ِ قانون . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) : نندیشم از ملوک و سلاطینش دیگر کنم رسوم و قوانینم . ناصرخسرو.رجوع به قانون شود
قوانین جنگل دولتیstate forest lawsواژههای مصوب فرهنگستانمجموعۀ قوانین اعمالشده در جنگلهای دولتی متـ . قوانین جنگل خالصه
علم اقتصاد جنگلforest economicsواژههای مصوب فرهنگستانشاخهای از جنگلداری که در آن جنگل بهمثابۀ دارایی مولدی است که از قوانین اقتصادی تبعیت میکند متـ . اقتصاد جنگل 2
خدابندهلغتنامه دهخداخدابنده . [ خ ُ ب َ دَ/ دِ ] (اِخ ) لقب سلطان محمد اولجایتو پادشاه مغولی است که از سال 703 تا 716 هَ .ق . بر ایران و متصرفات مغولی در حوالی ایران حکومت کرد. این
اتازونیلغتنامه دهخدااتازونی . [ اِ ] (اِخ ) (از اِتا، ملک ها + اونی ، متّحده ) نام مملکتی بزرگ واقع در آمریکای شمالی که آنرا دول متحده و جمهوری متحده نیز گویند. پایتخت این ملک واشن
هندلغتنامه دهخداهند. [ هَِ ] (اِخ ) پارسی باستان هندو همریشه با سند، در کتیبه های عیلامی هی ایندویش ، اوستا هندو، سنسکریت سینذو به معنی نهر، جویبار، رود سند یا ناحیه ٔ گرداگرد