قوانین اطلاعاتinformation lawواژههای مصوب فرهنگستانقوانین و مقررات دولتی ناظر بر اطلاعات و اطلاعرسانی
قوانینلغتنامه دهخداقوانین . [ ق َ ] (ع اِ) ج ِ قانون . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) : نندیشم از ملوک و سلاطینش دیگر کنم رسوم و قوانینم . ناصرخسرو.رجوع به قانون شود
اطلاعات ورودentry information about a countryواژههای مصوب فرهنگستاناطلاعات مربوط به قوانین و مقررات ورود به یک کشور و عبور و خروج از آن
راهنمای تجاریtrade directoryواژههای مصوب فرهنگستانراهنمایی که حاوی سلسلهاطلاعات اقتصادی، مقررات بازرگانی داخلی و خارجی، قوانین گمرکی و عوارض گوناگون واردات و صادرات است
سامانۀ تشخیص خودکار پلاکautomatic number plate recognition, ANPRواژههای مصوب فرهنگستانسامانهای برای پردازش تصویری پلاک خودرو با هدف جمعآوری اطلاعات جاری و انطباق آنها با دادگان سوابق و اطلاعات مربوط به اعمال قوانین
جغرافیالغتنامه دهخداجغرافیا. [ ج ُ ] (معرب ، اِ) کلمه ٔ معرب از اصل یونانی ژئوگرافی است مرکب از ژئو به معنی زمین و گرافن به معنی نوشتن و تشریح کردن که روی هم رفته معنی نگارش زمین ا
مشروطیتلغتنامه دهخدامشروطیت . [ م َ طی ی َ ] (مص جعلی ، اِمص ) ساختمان کلمه مانند دیگر مصدرهائی که پسوند «ئیت » دارد عربی می نماید و چنان به نظر می رسد که از «مشروطه » اِ مفعول + «