قایللغتنامه دهخداقایل . [ ی ِ ] (ع ص ) قائل . نعت فاعلی از قول . گوینده . (آنندراج ). ج ِ قُوَّل و قُیَّل . (آنندراج بنقل از منتهی الارب ). رجوع به قائل شود. || قیلوله کننده . (
ridgeدیکشنری انگلیسی به فارسیرج، خط الراس، لبه، مرز، سلسله کوه، سلسله، نوک، بر امدگی، مرز بندی کردن، شیار دار کردن
قایللغتنامه دهخداقایل . [ ی ِ ] (ع ص ) قائل . نعت فاعلی از قول . گوینده . (آنندراج ). ج ِ قُوَّل و قُیَّل . (آنندراج بنقل از منتهی الارب ). رجوع به قائل شود. || قیلوله کننده . (