قهوة سرددمcold brew 2, cold-brewed coffee, cold brew coffeeواژههای مصوب فرهنگستانقهوهای که به روش سرددمآوری تهیه شده است
سرددمآور قهوهcold brew coffeemakerواژههای مصوب فرهنگستانوسیلهای برای تهیة قهوه به روش سرددمآوری متـ . سرددمآور
سرددمآور قهوهcold brew coffeemakerواژههای مصوب فرهنگستانوسیلهای برای تهیة قهوه به روش سرددمآوری متـ . سرددمآور
دملغتنامه دهخدادم . [ دَ ] (اِ) نفس . (شرفنامه ٔ منیری ) (غیاث ) (لغت محلی شوشتر، خطی ) (دهار) (منتهی الارب ). نفس و هوایی که به واسطه ٔ حرکات آلات تنفس در شش داخل می شود و از
بابونجلغتنامه دهخدابابونج . [ ن َ ] (اِ) معرب بابونه ٔ فارسی است . قرّاص . قحوان . اقحوان . (منتهی الارب ). بابونک . بابونق . (دزی ج 1 ص 47). نورالاقحوان . (بحر الجواهر). اربیان .
مولویلغتنامه دهخدامولوی . [ م َ / مُو ل َ ] (اِخ ) لقبی است که به جلال الدین محمد عارف و شاعر و حکیم و صاحب مثنوی معروف دهند. (یادداشت مؤلف ). نام او محمد و لقبش در دوران حیات خ