زلیخالغتنامه دهخدازلیخا. [ زَ / زُ ل َ ] (اِخ ) صاحبه ٔ یوسف (ع ). (منتهی الارب ). نام عاشقه و منکوحه ٔ مهتر یوسف (ع ). (شرفنامه ٔ منیری ). زن پاتیفار عزیز مصر و صاحبه ٔ یوسف پیغ
قربانلغتنامه دهخداقربان . [ ق َ ] (ع ص ) هر آوند نزدیک پُری رسیده . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). گویند: اناء قربان . قَرْبی ̍، مؤنث آن . (آنندراج ). ج ، قِراب . ||
مکیهفرهنگ نامها(تلفظ: makkiy(y)e) (عربی) (مؤنث مکی) ، مربوط یا متعلق به مکه ؛ اهل مکه ؛ سورههایی از قرآن مجید که در مکه نازل شده است.
خاطئهلغتنامه دهخداخاطئه . [ طِ ءَ ] (ع ص ) وصف مؤنث کسی که خطا کننده است . گناهکار : ناصیة کاذبة خاطِئة. (قرآن 16/96). || (مص ) مصدر اخطاء و هذه الصیغة نادرة فی مصادر المزیدات ک