قهرمانیلغتنامه دهخداقهرمانی . [ ق َ رَ ] (حامص ) کار و عمل قهرمان . فرمانروایی . || کارفرمایی . || پهلوانی . دلیری . (فرهنگ فارسی معین ) : آن تیغزنان بقهرمانی بر شاه کنند پاسبانی . نظامی .|| نگهبانی . محافظت . (فرهنگ فارسی معین ).
امتیاز قهرمانیchampionship pointواژههای مصوب فرهنگستانامتیازی که در بازی نهایی به کسب عنوان قهرمانی منجر میشود
قهرمانیهلغتنامه دهخداقهرمانیه . [ ق َ رَ نی ی َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان فیض آباد بخش فیض آباد شهرستان تربت حیدریه ، سکنه ٔ آن 60 تن . آب آن از قنات و محصول آن غلات و پنبه است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).<br
امتیاز قهرمانیchampionship pointواژههای مصوب فرهنگستانامتیازی که در بازی نهایی به کسب عنوان قهرمانی منجر میشود
بطولةدیکشنری عربی به فارسیپهلواني , قهرماني , مسابقه قهرماني , مسابقات قهرماني , تشکيل مسابقات , مسابقه
قهرمانیهلغتنامه دهخداقهرمانیه . [ ق َ رَ نی ی َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان فیض آباد بخش فیض آباد شهرستان تربت حیدریه ، سکنه ٔ آن 60 تن . آب آن از قنات و محصول آن غلات و پنبه است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).<br
امتیاز قهرمانیchampionship pointواژههای مصوب فرهنگستانامتیازی که در بازی نهایی به کسب عنوان قهرمانی منجر میشود