قهرفرهنگ انتشارات معین(قَ) [ ع . ] 1 - (مص م .)عذاب کردن ، تنبیه ک ردن . 2 - (اِمص .) ظلم و زور. 3 - توانایی ، چیرگی .
قهر کردنفرهنگ انتشارات معین(قَ. کَ دَ) [ ع - فا. ] 1 - (مص م .) مغلوب کردن ، چیره شدن . 2 - (عا.) با کسی ترک معاشرت و گفتگو کردن .
ribدیکشنری انگلیسی به فارسیدنده، گوشت دنده، ضلع، تکه گوشت دندهدار، هر چیز شبیه دنده، نهر کندن، دنده دار کردن، پشت بند زدن، مرز گذاشتن، شیار دار کردن