قنقفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهمهمان: ◻︎ صوفیای میگشت در دور افق / تا شبی در خانقاهی شد قنق (مولوی: ۲۰۰).
قنقری بالالغتنامه دهخداقنقری بالا. [ ق ُ ق ُ ] (اِخ ) (علیا) نام یکی از دهستانهای چهارگانه ٔبخش بوانات و سرچهان شهرستان آباده . حدود و مشخصات آن : از شمال گردنه کولی کش و دهستان سورمق
قنقری پایینلغتنامه دهخداقنقری پایین . [ ق ُ ق ُ ] (اِخ ) (سفلا) نام یکی از دهستان های چهارگانه بخش بوانات و سرچهان شهرستان آباده و حدود آن از اینقرار است : از شمال کوه بوانات و دهستانه
قنقری بالالغتنامه دهخداقنقری بالا. [ ق ُ ق ُ ] (اِخ ) (علیا) نام یکی از دهستانهای چهارگانه ٔبخش بوانات و سرچهان شهرستان آباده . حدود و مشخصات آن : از شمال گردنه کولی کش و دهستان سورمق
قنقری پایینلغتنامه دهخداقنقری پایین . [ ق ُ ق ُ ] (اِخ ) (سفلا) نام یکی از دهستان های چهارگانه بخش بوانات و سرچهان شهرستان آباده و حدود آن از اینقرار است : از شمال کوه بوانات و دهستانه
قنقعلغتنامه دهخداقنقع. [ ق ُ ق ُ ] (ع ص ) کوتاه بالای فرومایه . رجوع به قنفع شود. || (اِ) موش . (منتهی الارب ).
قنقعةلغتنامه دهخداقنقعة. [ ق ُ ق ُ ع َ ] (ع اِ) سرین . || خارپشت . (منتهی الارب ). رجوع به قنفعة شود.