قندلیلغتنامه دهخداقندلی . [ ق َ دَ لی ی ] (ع اِ) درختی است . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
غندلیلغتنامه دهخداغندلی . [ غ ُ دَ ] (اِخ ) محمدبن سلیمان بن منصوربن عبداﷲ غندلی ازرق . محدث است و به ابن غندلک شهرت دارد. از علی بن اسماعیل بن ابی نجم روایت کند. و ابوالفتح بن م