قنجللغتنامه دهخداقنجل . [ ق ُ ج ُ ] (ع اِ) بنده و مملوک . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). رجوع به قنحل شود.
غنجللغتنامه دهخداغنجل . [ غ ُ ج ُ ] (ع اِ) سیاه گوش . ج ، غَناجِل .(منتهی الارب ) (آنندراج ). بترکی قره قولاق یا قره قولاخ گویند. فُرانِق . پروانه . پروانک . تَفَه . عناق الارض