لغتنامه دهخدا
قناقن . [ ق ُ ق ِ ] (ع ص ، اِ) مهندس آب .(اقرب الموارد). آب شناس در کاریز کندن و در صحرا. (منتهی الارب ). کسی که میزان آب را در عمق زمین می شناسد و برای بیرون آوردن آب به کندن زمین میپردازد. اصمعی گوید این کلمه فارسی معرب است و ابوحاتم گوید مشتق از بکن فعل امر از «کندن » فارس