قملةدیکشنری عربی به فارسیشپش , شپشه , شته , هر نوع شپشه يا افت گياهي وغيره شبيه شپش , شپش گذاشتن , شپشه کردن
قملةلغتنامه دهخداقملة. [ ق َ ل َ ] (ع اِ) یکی قمل . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به قمل شود.- قملةالبسر ؛ کرمکی است . (منتهی الارب ).- قملة النسر ؛ جانورکی است که از خردی
قملةلغتنامه دهخداقملة. [ ق َ م ِ ل َ ] (ع ص ) زن سخت پستک . (منتهی الارب ).زن سخت کوتاه بالا. (اقرب الموارد). و عبارت راغب این است : خرد زشت که سپش را ماند. (از اقرب الموارد).
قملةلغتنامه دهخداقملة. [ ق ُم ْ م َ ل َ ] (ع ص ) امراءة قملة؛ زن کوتاه قامت .(منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || (اِ) یکی قُمَّل است . (از اقرب الموارد). رجوع به قمل شود.
قملةالزرعلغتنامه دهخداقملةالزرع . [ ق ُم ْ م َ ل َ ت ُزْ زَ ] (ع اِ مرکب ) طایری است مانند جراد. (فهرست مخزن الادویة). رجوع به قُمَّل شود.
قبله گاهفرهنگ انتشارات معین( ~ .) [ ع - فا. ] (اِمر.) 1 - مکان قبله ، جای قبله . 2 - هر جا که وقت پرستش خدا بدان روی آورند. 3 - عنوانی است احترام آمیز در خطاب به پدر و بزرگان .