قرصاندیکشنری عربی به فارسیدزد دريايي , دزد ادبي , دزدي دريايي کردن , بدون اجازه ناشر يا صاحب حق طبع چاپ کردن , دزدي ادبي کردن
قمأنینهلغتنامه دهخداقمأنینه . [ ق ُ م َءْ ن َ / ن ِ ] (اِ مص ، از اتباع ) تکبر. (فرهنگ نظام ): با قمأنینه و طمأنینه .
قملانجولغتنامه دهخداقملانجو. [ ] (اِخ ) نام موضعی است در قراقورم از بلاد ایغور، دو رودخانه ٔ توغلا و سلنکا در این موضعبیکدیگر پیوندد. (تاریخ جهانگشا جوینی ج 1 ص 40).
قمیصلغتنامه دهخداقمیص . [ ق َ ] (ع اِ) آنچه بر پوست بدن پوشند. (اقرب الموارد). پیرهن . (منتهی الارب ). و جز از پنبه نباشد و آنچه از پشم بود قمیص نیست . (منتهی الارب ). و قیل لای