قمرسیمافرهنگ نامها(تلفظ: qamar simā) (عربی) ویژگی آن که چهرهاش مثل ماه میباشد ؛ (به مجاز) زیبا رو .
قمسریانلغتنامه دهخداقمسریان . [ ق َ م َ ] (اِخ ) یکی از قارنیان . رجوع به قمساریان و تاریخ ایران باستان ج 3 ص 2599 شود.
قمسریانلغتنامه دهخداقمسریان . [ ق َ م َ ] (اِخ ) یکی از قارنیان . رجوع به قمساریان و تاریخ ایران باستان ج 3 ص 2599 شود.
نوش لبینافرهنگ فارسی عمید / قربانزادهنوایی از موسیقی: ◻︎ قمریان راه گل و نوشلبینا راندند / صلصلان باغ سیاوشان با سروستاه (منوچهری: ۱۸۹).
قمساریانلغتنامه دهخداقمساریان . [ ق َ ] (اِخ ) از نژاد قارن پهلو. رجوع به قمسریان و تاریخ ایران باستان ج 3 ص 2601 شود.