قماریلغتنامه دهخداقماری . [ ق َ / ق ِ ] (ص نسبی ) نسبت است به قماره و آن شهری است . رجوع به قمار و قماره شود.- عود قماری ؛ عودی که منسوب به شهر قماره باشد : اکلیلهای پیلانش از گوهر است و لؤلؤصندوق
قماریلغتنامه دهخداقماری . [ ق َ ری ی ] (ع اِ) ج ِ قُمریَّه . (منتهی الارب ) (غیاث ): بلبلان بر موافقت فاختگان و قماری شیون و نوحه گری آغاز کردند. (جهانگشای وینی ). رجوع به قمریه شود.
قماریفرهنگ فارسی عمید۱. تهیهشده در قمار: ◻︎ ز عود قماری یکی تخت کرد / سر تختهها را به زر سخت کرد (فردوسی: ۲/۹۶).۲. مربوط به قمار: طاووس قماری.
کماریلغتنامه دهخداکماری . [ ] (اِخ ) از پسران یافث بن نوح است . (تاریخ گزیده چ نوایی ص 26). و رجوع به یافث در همین لغت نامه و مجمل التواریخ و القصص ص 104 شود.
کماریلغتنامه دهخداکماری . [ ک َ ] (اِخ ) اسم است که شباهت به نسبت دارد و آن نام بعضی از علماست . (از انساب سمعانی ج ِ 2 ورق 486 ب ).
کیمیاگریفرهنگ فارسی عمید۱. شغل و عمل کیمیاگر: ◻︎ حافظ غبار فقر و قناعت ز رخ مشوی / کاین خاک بهتر از عمل کیمیاگری (حافظ: ۹۰۰).۲. (اسم، حاصل مصدر) علم شیمی در قرون وسطی که هدف آن تبدیل فلزات پست و ناقص به طلا و یافتن دارویی برای همۀ بیماریها بود.
کیمیاگریلغتنامه دهخداکیمیاگری . [ گ َ ] (حامص مرکب ) اکسیرسازی . (ناظم الاطباء) . تبدیل فلزات ناقص به فلزات کاملتر. اکسیرسازی . (فرهنگ فارسی معین ) : حافظ غبار فقر و قناعت زرخ مشوی کاین خاک بهتر از عمل کیمیاگری . حافظ.غلام همت آن رند
ورق قماریلغتنامه دهخداورق قماری . [ وَ رَ ق ِ ق َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) گیاهی است خوشبوی که در عطریات به کار است و در جزایر قُمْر و ملوک باشد. رجوع به قمر در منتهی الارب شود.
speculatedدیکشنری انگلیسی به فارسیحدس زد، اندیشیدن، احتکار کردن، تفکر کردن، معاملات قماری کردن، سفته بازی کردن
ورق قماریلغتنامه دهخداورق قماری . [ وَ رَ ق ِ ق َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) گیاهی است خوشبوی که در عطریات به کار است و در جزایر قُمْر و ملوک باشد. رجوع به قمر در منتهی الارب شود.
پست اقماریsatellite substationواژههای مصوب فرهنگستانپست برق دورفرمانی که پست اصلی آن را واپایش میکند
تدفینهای اقماریsatellite burialsواژههای مصوب فرهنگستانتدفین اجساد یا خاکستر آنها در اطراف ساختار اصلی یک گورپشته در طی دوران پس از ساخته شدن آن
سامانۀ تصفیۀ اقماریsatellite treatment, satellite treatment systemواژههای مصوب فرهنگستانسامانۀ تصفیۀ غشایی کوچکمقیاسی که در آن فاضلابهای هر منطقه بهطور جداگانه جمعآوری و تصفیه و برای بازمصرف عرضه میشود متـ . تصفیه در نقطۀ فروش point-of-sale treatment