قماحدلغتنامه دهخداقماحد. [ ق َ ح ِ ] (ع اِ) ج ِ قَمَحدُوَة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به قمحدوة شود.
کمهدلغتنامه دهخداکمهد. [ ک ُ هَُ ](ع ص ) بزرگ سر نره . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). بزرگ حشفه . (ناظم الاطباء). || سر نره ٔ بزرگ . (منتهی الارب ) (آنندراج ). حشفه ٔ کلان . (ناظم الاطباء).
قمهدلغتنامه دهخداقمهد. [ ق َ هََ ] (ع ص ) ناکس فرومایه . || بداصل زشت روی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
قمهدلغتنامه دهخداقمهد. [ ق ُ هَُ ] (ع ص ) مقیم و ثابت که از جای نرود. (منتهی الارب ). الذی لایبرح . (اقرب الموارد).
کماتلغتنامه دهخداکمات . [ ک َ ] (ع اِ) سماروغ و آن چیزی است سفید به شکل بیضه و بعضی به صورت چتر در ایام برسات از زمین روید و این لفظرا به تای مدور نویسند. (از غیاث ). سماروغ . دنبلان . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به کماة شود.
قمحدواتلغتنامه دهخداقمحدوات . [ ق َ م َ دُ ] (ع اِ)ج ِ قمحدوه . رجوع به قمحدوه و قماحد و قماحید شود.