چپقلشلغتنامه دهخداچپقلش . [ چ َ ق ُ ل َ ] (ترکی ، اِ) جنگ شمشیر را گویند. (آنندراج ) (غیاث ). چپغولش . چپقولش . رجوع به چپغولش و چپقولش شود.
قلیجلغتنامه دهخداقلیج . [ ق َ ] (ترکی ، اِ) بمعنی شمشیر. (ناظم الاطباء). || دست آخرین در بازی نرد. در بازی سه دست یا پنجدست پیش بر که اگر هر یک از دو حریف برد همه ٔ بازی را برده است . (یادداشت مؤلف ).
قلیجلغتنامه دهخداقلیج . [ ق َ ] (ترکی ، اِ) بمعنی شمشیر. (ناظم الاطباء). || دست آخرین در بازی نرد. در بازی سه دست یا پنجدست پیش بر که اگر هر یک از دو حریف برد همه ٔ بازی را برده است . (یادداشت مؤلف ).
مغلطای بن قلیجلغتنامه دهخدامغلطای بن قلیج . [ م ُ ل َ ی ِ ن ِق ُ ل َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ، ملقب به علاءالدین (686-762 هَ . ق .). مورخ و از حافظان حدیث و عالم به انساب بود. وی مستعرب ترک نژاد و از مردم مصر بود. تصنیفات او بیش از صد مجلد و
باتمانقلیجلغتنامه دهخداباتمانقلیج . [ ق ِ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان آتش بیک بخش سراسکند شهرستان تبریز در 44هزارگزی باختر مرکز بخش و 27هزارگزی خط آهن میانه - مراغه . کوهستانی ، معتدل .سکنه ٔ آن 536 تن